بحران اوکراین : کریمه  - بخش اول

 

 

برای ارزیابی حوادث پیرامون کریمه نگاهی به تاریخ معاصر اوکراین ضروری است. اوکراین مستقل امروز و روسیه دارای سیاستها و کدورت های ملی هستند که بخشا ریشه در تاریخ این کشورها  دارد.

 سالها تلاش برای استقلال

اوکراین که  از میانه  صده 1600 تا انقلاب اکتبر روسیه بین امپراتوری اتریش – مجار و روسیه دست بدست می شد, سرانجام  پس از انقلاب اکتبر مستقل شد و جمهوری خلق اوکراین نام گرفت (1)  حکومت مستقل اوکراین عملا توانست  تنها تا سال 1919 به حیات مستقل سیاسی خود ادامه دهد. اگرچه بقای دولت مستقل اوکراین تا 1921 در تاریخ ثبت گردیده است , اما در عمل بخش عظیمی از این کشور توسط ارتش سرخ در سال 1919 اشغال شد و نام "جمهوری شوروی  سوسیالیستی  اوکراین"  بر آن گذارده شد و سرانجام در سال 1922 اوکراین رسما به اتحاد شوروی ملحق گشت.  از عوامل مهمی که موجب سرنگونی دولت مستقل اوکراین شد  می توان از دخالت  دولت لهستان از یک سو و جنگ داخلی و حمله نظامی بلشویک ها به این کشور نام برد. پیوستن بخش اعظم قزاقهای اوکراین به ارتش سرخ روسیه, یعنی همان ارتشی که قزاقهای اوکراین سالها در آن خدمت کرده بودند, نتیجه ای نداشت جز سرنگونی دولت  نو پای این کشور.اما هواداران دولت سرنگون شده ماهها در غرب کشور مقاومت کرده و دست به اقدامات چریکی زدند . این نیروها سرانجام پس از شکست کامل در سال 1921 به لهستان عقب نشینی کرده و دست به تشکیل دولت ملی در تبعید زدند. (2)

از سال 1922 تا 1930 هزاران روشنفکر اوکراینی به نام "ضد خلق" و "ضد انقلاب" تیرباران شدند و تاکید بر ادبیات و فرهنگ اوکراینی جزو مصادیق ناسیونالیسم و ضدیت با شوروی قلمداد می شد. اتهامی که حکمی بجز اعدام یا تبعید نداشت. حدود 100 هزار خانواده  زمیندار به اجبار به  سیبری و کازاخستان تبعید شدند و شیرازه جامعه فئودالی اوکراین از هم پاشیده شد و بر جای آن کالخوزها و ساوخوزها پای گرفتند. مبارزه با کولاک ها (7) و جایگزینی سیستم کشاورزی جدید به آسانی به نتیجه نرسید. دستور استالین به کلکتیویزاسیون اجباری, کشاورزی اوکراین را به نابودی کشاند و در سال های 1932-1929 منجر به یک فاجعه انسانی شد.  اوکراین با آن همه سرسبزی با قحطی دست به گریبان شد. قحطیی که جان 1.8 میلیون یا به روایتی دیگر تا 12 میلیون اوکراینی را گرفت (3) .عکسهای تاریخی شاهد مرگ مردم از گرسنگی در خیابان های خارکیف (4) و دیگر نقاط  اوکراین (5) (6) هستند. بعضی از اوکراینی ها به نقل از پدر یزرگها و مادر بزرگ های خود نقل می کنند که بعضی ها مخفیانه در شب قبرها را شکافته و برای زنده ماندن اجساد را می خوردند. تنها پس از فوریه 1933  بود که دولت استالین اقدام به فرستادن مواد غذایی به اوکراین  نمود. برخی از اوکراینی ها این را گشنگی دادن عمدی روسها به مردم اوکراین تعبیر می کنند.

تنها هفت سال پس از پایان قحطی , باز موج مرگ و ترور  گریبان اوکراین را گرفت. اینبار دشمن از غرب به اوکراین حمله ور شد. تنها در طول سالهای 1941-1943 نیروهای فاشیسم هیتلری 4 میلیون اوکراینی که 1 میلیون آنها یهودی بودند را در اردوگاههای مرگ به هلاکت رساند (8) و (9) و(10) .

 سال 1941 و زیر سایه سنگین ترور فاشیست ها "سازمان ناسیونالیست های اوکراین" با دو هدف اعلام موجودیت کرد. اول تاسیس یک اوکراین مستقل, و دوم پاک کردن این سرزمین از یهودی ها, لهستانی ها, شوروی ها و دیگر دشمنان. شعار اصلی این جریان "اوکراین برای همه اوکراینی ها" بود. شاخه نظامی این گروه که در سال 1943 تاسیس گردید, یکی از خشن ترین گروهای فاشیستی محلی بود که در زیر سایه و حمایت فاشیسم آلمانی شکل گرفت.  این نیروی فاشیستی قیام خود را "انقلاب ناسیونالیستی اوکراین" نامید. اعدام هزاران روس و یهودی توسط این گروه زخم عمیقی بر  پیکر ساکنان روس تبار اوکراین بر جای گذارده است.  پس از عقب راندن نیروهای آلمانی  از اوکراین, ارتش سرخ با مقاومت این نیروهای فاشیستی – ناسیونالیست روبرو شد و آنها را بشدت تار و مار کرد. این سرکوب فقط متوجه فاشیست های اوکراینی نشد و در مواردی به تنبیه ملی بدل گشت. هزاران تن تیرباران شده و بیش از 500 هزار اوکراینی تبعید شدند. (11)  ,  (12) و (13)

از سال 1922 که بلشویک ها  اوکراین را به جمهوری شوروی ملحق کردند  تا 1945 در پایان جنگ جهانی یعنی طی 23 سال بیش از 10 میلیون اوکراینی در جربان درگیری داخلی, ترور استالین, قحطی و  توسط فاشیست ها جان خود را از دست داده و صدها هزار اوکراینی به تبعید فرستاده شده بودند. پس از جنگ جهانی دوم در کریمه, که هنوز بخشی از روسیه بود,  نزدیک به 200 هزار تاتار در یک عملیات عظیم ( که توسط 32 هزار مامور امنیتی روسی انجام شد عمدتا با قطار) به ازبکستان و کازاخستان تبعید شدند. تاتارها هم به شکلی ملی و به اتهام همکاری با فاشیسم تنبیه شدند. به بسیاری از تاتارها ی کریمه تنها 30 دقیقه وقت داده شد که وسایل خود را جمع و جور کنند. برطبق آمار منتشره از سوی "کمیسیون خلقی وزارت داخله" که بعدها کا.گ.ب نام گرفت  تنها از ماه مه تا نوامبر همان سال 10 هزار نفر از تبعیدی های تاتار در خشکسالی ازبکستان جان خود را از دست دادند, چرا که اصلا ازبکستان آمادگی پذیرش تاتارهای تبعیدی را نداشت. بر طبق آمار منتشر شده تنها 1.5 سال پس از تبعید 20% از تاتارها یعنی بیش از 30 هزار نفر جان خود را از دست داده بودند. در تحقیقی که در سال 1960 صورت گرفت نشان داده شد از کل تاتارهای تبعیدی نزدیک به  46% تا پایان سال 1947 جان خود را از دست داده بودند. جرمی که استالین تاتارها را بخاطر آن تبعید نمود همکاری آنها با فاشیست ها بود در حالی که تنها حدود 9 هزار  تاتار (یعنی کمتر از 4% از تاتارها) وارد نیروهای فاشیستی آلمانی برای مقابله با شوروی شده بودند. (14) و (15)

آنچه بعد از جنگ در اوکراین باقی ماند تنفر اوکراینی ها از همسایه شرقی خود یعنی  روس ها , همسایه های غربی خود لهستان و آلمان و تنفر روس ها  از اوکراینی ها و زدن مارک فاشیست به آنها بود. آنچه برخلاف دیگر ملل شوروی اوکرینی ها را مجزا مینمود وجود اپوزیسیون سیاسی فعال اوکراینی در خارج از کشور بخصوص در کانادا بود. اپوزیسیونی بسیار راستگرا با گرایشات فاشیستی.

کریمه هدیه ای که باز پس گرفته شد. هدیه ای برای آشتی ملی یا تلاشی  دوباره برای دخالت روسیه در اوکراین؟

روز 27 فوریه 1954 پراودا در صفحه اول خود خبر داد که شورای عالی اتحاد شوروی در 19 فوریه 1954 تصمیم گرفته است که  منطقه کریمه را از جمهوری فدراتیو روسیه  جدا و به جمهوری سوسیالیستی اوکرائین اعطا کند. خبر در صفحه  اول کوتاه بود و دلیل این امر " نزدیکی فرهنگی, اقتصادی و شرایط مساعد حمل و نقل" ذکر شده بود. در صفحه دوم این روزنامه خلاصه ای از سخنان 6 عضو شورا و رنیس آن کلمنت وروشیلف آورده شده بود. بسیاری از سخنرانان و از جمله وروشیلف سیصدمین سال اتحاد اوکراین با روسیه (در سال 1654) را بهترین زمان برای ابراز این ژست برادرانه میان ملل شوروی یافته بودند.  (16)  اما این ادعا حقیقت نداشت. کریمه از لحاظ فرهنگی بسیار به روسها نزدیک بود. بر طبق آمار آن زمان کریمه 268 هزار اوکراینی و 858 هزار روس داشت. یعنی تقریبا از هر چهار ساکن کریمه 3 نفر روس بودند. تبعید 200 هزار تاتار هم در عمل اکثریت نسبی روسها در کریمه را بالاتر برده بود.  به لحاظ اقتصادی و حمل و نقل هم نزدیکی کریمه به روسیه بیشتر بود. چرا که بزرگترین صنعت کریمه توریسم بود و تقریبا همه توریست ها هم  از روسیه به کریمه می رفتند. بنظر می رسد هدف این ژست برادرانه در عمل تلاش روسیه برای بالا بردن درصد روسهای تابع اوکراین بوده باشد. همان سیاستی که در تمامی جمهوری های شوروی بکار برده شد و در نتیجه همه جمهوری های روسیه دارای اقلیت های میلیونی روس شدند.

خواست جدای کریمه از اوکراین خواست جدیدی نیست. پس از فروپاشی شوروی خواست پیوستن کریمه بروسیه مطرح شد اما بوریس یلتسین آنرا به ازاء تعهد اوکرائین به بقای ناوگان نظامی روسیه تا سال 2046 مسکوت گذارد. اما روس های کریمه در 26 فوریه 1992 کریمه را رسما جمهوری کریمه نامیدند و اعلام استقلال کردند. 19 ماه مه 1992 پارلمان کریمه  در پی توافقی با اوکراین اعلام کرد که منطقه ای خودمختار است اما تعلق به اوکرائین دارد. پارلمان اوکراین هم با تغییر در قانون اساسی این کشور حق خود مختاری کریمه در چارچوب اوکراین را برسمیت شناخت.

اما تنش میان روس ها و روسیه با اوکراین با این توافق به پایان نرسید. در سال 2006 وقتی مانور مشترک ناتو و اوکراین پای کماندوهای امریکایی را به فدوسیا کشاند, کریمه شاهد تظاهرات بزرگی بود و خواست "منطقه عاری از ناتو" مطرح گشت و سرانجام پس از سالها اعتراض نیروهای ناتو و از جمله نیروهای امریکایی از کریمه خارج شدند. دولت دست راستی اوکراین سهم بسزا و مخربی در شعله ور کردن احساسات ملی روسها و اوکراینی ها بر علیه یکدیگر داشته و دارد.

رایی گیری برای پیوستن کریمه به روسیه و موضع غرب

اقدام سریع روسهای کریمه در رایگیری, هماهنگی با روسیه و پیوستن رسمی به روسیه غرب را غافلگیر کرد. اما غرب توانست با بسیج نیروی خود حداقل در کلام این اقدام روسیه را محکوم کند و دست به تحریم محدود چند تن از اطرافیان پوتین بزند. در هم تنیدگی سرمایه جهانی با سرمایه روسی عملا تحریم گسترده اقتصادی روسیه را  نا ممکن می سازد. این مسئله آشکار و نهان در آلمان و بریتانیا عنوان گشته است. بر همین مبنا سرمایه داران روس نیز طبعا دست پوتین را (علی رغم جو ناسیونالیستی) در روسیه  کاملا باز نخواهند گذاشت.

 اعلام "قابل قبول بودن"  جدائی کریمه از سوی غرب در حقیقت اعلام "غیر قانونی" بودن جدایی کریمه است. اما این در اصل مسئله تاثیری ندارد. بنظر می رسد پیوستن کریمه به روسیه چه " قانونی"  بوده باشد یا "غیر قانونی",  بی بازگشت است و تقبیح شدید غرب احتمالا بیشتر بمنظور بازداری روسیه از تکرار همین سیاست "زورگویانه"  در قبال غرب اوکراین, مولداوی (که در آنجا نیروهای نظامی روس وجود دارند), در بلاروس (روسیه سفید) و یا حتی در کازاخستان ( نهمین کشور  بزرگ جهان که داری 23.7% جمعیت روس است) باشد. بدون شک در آینده شاهد تقویت نظامی - اقتصادی کشور های هم مرز روسیه از سوی غرب خواهیم بود. البته شایان ذکر است که بعضی از همسایگان روسیه از قبیل بلاروس, کازاخستان, ارمنستان و تاجیکستان دارای رژیم ها و دیکتاتورهایی هستند که بشدت هم از نظر اقتصادی و سیاسی با روسیه هماهنگ و در یک جبهه قرار دارند.

روسیه یک قدرت منطقه ای یا قدرت فرا منطقه ای که غرب به آن در حل مسانل جهانی و منطقه ای نیاز دارد؟

باراک اوباما در یکی ار نطقهای اروپایی خود روسیه را یک "قدرت منطقه ای " نامید. یعنی تکرار همان حرف ریگان که اینک جهان فقط یک "ابر قدرت" دارد. بیشک اگر اتحادیه اروپا را یک قدرت منطقه ای بنامیم نقش روسیه در عمل فراتر از اتحادیه اروپا نیست و سالها ست که روسیه "ابهت" دوران شوروی خود را از دست داده است. اما روسیه به هر حال هنوز نفوذ خود را در دیگر نقاط جهان از دست نداده است و کماکان می تواند در حل یا سنگ اندازی در سیاست غرب مثلا در رابطه با سوریه  یا ایران نقش آفرین باشد و نبایستی فراموش کرد که  روسیه کماکان از کرسی شوروی در شورای امنیت سازمان ملل استفاده می کند و این کرسی عملا دست غرب را در  استفاده از اهرم "شورای امنیت سازمان ملل" می بندد.  بنظر می آید نیاز متقابل غرب و روسیه بیکدیگر عاملی خواهد بود که در نهایت  این تخاصم آشکار را کاهش دهد. 

هیئت تحریریه سایت راه کارگر

http://en.wikipedia.org/wiki/Ukrainian_People%27s_Republic(1)     

http://en.wikipedia.org/wiki/Ukrainian%E2%80%93Soviet_War   (2)

http://en.wikipedia.org/wiki/Holodomor      (3)

http://en.wikipedia.org/wiki/File:GolodomorKharkiv.jpg           (4)

http://en.wikipedia.org/wiki/File:HolodomorUcrania9.jpg (5)

https://www.google.com/search?hl=en&site=imghp&tbm=isch&source=hp&biw=1199&bih=645&q=Golodomor&oq=Golodomor&gs_l=img.3..0j0i24l2.2515.2515.0.3399.1.1.0.0.0.0.54.54.1.1.0....0...1ac.1.37.img..0.1.54.dStEtGLX3S0#facrc=_&imgdii=_&imgrc=dMIk2p9Rt6d57M%253A%3BH7f31t2V5aLRVM%3Bhttp%253A%252F%252Fwww.executedtoday.com%252Fimages%252FHolodomor.jpg%3Bhttp%253A%252F%252Fwww.executedtoday.com%252Ftag%252Fgolodomor%252F%3B400%3B329 (6)

http://en.wikipedia.org/wiki/Kulak     (7)

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/7/75/Einsatzgruppen_Killing.jpg (8)

http://en.wikipedia.org/wiki/File:Kiev_Jew_Killings_in_Ivangorod_%281942%29.jpg (9)

http://en.wikipedia.org/wiki/The_Holocaust_in_Ukraine (10)

http://en.wikipedia.org/wiki/Organization_of_Ukrainian_Nationalists (11)

 (12) طرفداران این گروه فاشیستی که بعدها دچار انشعابات گوناگون شد. بسیاری از اوکرائین های گریخته به کانادا مهاجرت کردند واقلیت بزرگی (بیش از 1 میلیون نفر )  را در کانادا تشکیل دادند.  بقایای سازمان ناسیونالیت های اوکرانین در تبعید به فعالیت خود ادامه داد و در در جریان جنگ سرد از  سوی سازمان "سیا" مورد حمایت قرار گرفت.

http://www.strategic-culture.org/news/2014/02/20/cia-use-nazi-strategy-ukrainian-right-wing-nationalists-unabated-since-cold-war.html (13)

http://en.wikipedia.org/wiki/Deportation_of_the_Crimean_Tatars (14)

(15) تنها پس از سال 1967 بود که تاتارهای تبعیدی اجازه بازگشت به کریمه را یافتند

http://www.soviethistory.org/index.php?page=subject&SubjectID=1954crimea&Year=1954  (16)